خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی

خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی

در آن روزها ما در يك حالت بُهت بوديم. در حالى كه در همه‌ى فعاليتهاى آن روزها ما طبعاً داخل بوديم. همان‌طور كه مى‌دانيد ما عضو شوراى انقلاب بوديم و يك حضور دائمى تقريباً وجود داشت. لكن يك حالت ناباورى و بهت بر همه‌ى ما حاكم بود. من يك چيزى بگويم كه شايد شما تعجب بكنيد.


من تا مدتى بعد از 22 بهمن هم كه گذشته بود بارها به اين فكر مى‌افتادم كه ما خوابيم يا بيدار. و تلاش مى‌كردم كه از خواب بيدار شوم. يعنى اگر خواب هستم، اين رؤياى طلائى كه بعدش لابد اگر آدم بيدار شود هر چه قدر خواهد بود خيلى ادامه پيدا نكند، اينقدر براى ما شگفت‌آور بود مسأله.

.

.

.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

نماهنگ های انقلاب اسلامی

برای مشاهده و دانلود بیش از 100 نماهنگ انقلاب اسلامی به ادامه مطلب بروید
.
.
.
.

ادامه نوشته

نعمت انقلاب اسلامی

 
نعمت انقلاب اسلامی
بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت برکاته)
 

اشاره

به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 13/12/80 جمعی از خواهران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز با حضرت آیت اللّه مصباح دیدار کردند. ایشان در جمع آن‌ها درباره ارزش نظام اسلامی و مقایسه آن با پیش از انقلاب، علت مخالفت کشورهای استکباری با آن، ضرورت هوشیاری در حفاظت از آن و وظیفه نسل حاضر، بخصوص جوانان، نکات ارزشمندی مطرح کردند. حاصل این سخنرانی به محضر اهل معرفت تقدیم می گردد.

برقراری نظام مقتدر اسلامی؛ نعمتی بدون پیشینه

.
.
بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

نمادهای دوران انقلاب اسلامی


میدان آزادی (شهیاد سابق):
از این میدان اتوبوس‌هایی بود كه آدم را می‌برد هرجایی دورتر از آزادی، یا حتی فرودگاهی كه سوار هواپیماهایش می‌شدی و می‌رفتی فرسخ‌ها دورتر. راه برای رفتن زیاد بود. اما مردم نخواستند بروند. ماندند و خون‌هایشان نام شاه را از این میدان شست. جنگیدند و یك روز با هم آزادی را جشن گرفتند.

میدان انقلاب (24 اسفند سابق):
هر روز صبح كه از خانه بیرون می‌زنی، دلت می‌خواهد خورشید را ببینی یا چشم بچرخانی و منظره‌ای را ببینی كه حالت خوب شود، نه این‌كه چشم باز كنی و هیبت سیاه و سنگی كسی را ببینی كه جایش آن بالا در مسیر دید‌ها نیست، باید انقلاب كنی.

مدرسه‌ی رفاه (خیابان ایران):
توی دنیا چهار دیواری‌های كوچكی هستند كه یك دنیا شور در دل خود انباشته‌ دارند. چهار دیواری كوچكی كه چند روز اشتیاق و شور مردم را به چشم خود دید و دیوارهایش در امتداد دست‌های مشتاق دیدار، از خیابان ایران تا آسمان قد كشید.

ساختمان نیمه‌كاره:
چه كسی فكرش را می‌كرد خانه‌ای با شور و شعور ساخته ‌شود و تنه به تنه‌ی همه‌ی كاخ‌های عالم بزند؟ ساختمانی كه روزی هزار هزار ایرانی از پله‌هایش بالا می‌رفتند تا با فریاد‌هایشان آجر به آجر بنایی را بسازند كه عالم و آدم متحیر از نمای زیبایش شود.

دست‌های خونی:
بیا یكبار از اول مرور كنیم؛ كسی فریاد می‌زد و ظلم ظالمان روزگار را مورد عتاب قرار می‌داد و از آن طرف، گلوله‌ای سینه‌اش را به ظلم می‌درید. خونی كه می‌ریخت، شهیدی اوج می‌گرفت و دستی دیگر به عظمت خونش آغشته می‌شد و روی دیوارهای شهر منتشر می‌شد. آن دست‌ها، آن‌پنجه‌ها و آن خون‌ها، آیه‌ آیه‌های عظمت خالق بودند كه رنگ سرخشان روزگار ظالمان را تیره و تار كرد.
(برگرفته از پایگاه اینترنتی رشد)

سخنرانی رهبر در سازمان ملل