بابیه

بنيان گذار «فرقه بابيه» سيد علي محمد شيرازي است. از آنجا که او در ابتداي دعوتش مدعي بابيّت امام دوازدهم شيعه بود و خود را طريق ارتباط با امام زمان عليه السلام مي دانست، ملقب به «باب» گرديد و پيروانش «بابيه» ناميده شدند. علي محمد در آغاز، بخش هايي از قرآن را با روشي که از مکتب شيخيه آموخته بود، تأويل نمود و تصريح کرد که از سوي امام زمان عليه السلام مأمور به الارشاد مردم است.سپس مسافرت هايي به مکه و بوشهر کرد و دعوت خود را آشکارا تبليغ کرد.پس از مدتي که گروه هايي به او گرويدند، ادعاي خود را تغيير داد و از «مهدويّت» سخن گفت و خود را «مهدي موعود» معرفي کرد. پس از آن ادعاي «نبوّت و رسالت» خويش را مطرح کرد و مدعي شد که دين اسلام فسخ شده است و خداوند دين جديدي همراه با کتاب آسماني تازه به نام «بيان» را بر او نازل کرده است. علي محمد در کتاب بيان، خود را برتر از همه پيامبران دانسته و خود را مظهر نفس پروردگار پنداشته است. به دستور والي فارس در سال 1261 ق دستگير و به شيراز فرستاده شد. پس از آن وقتي در مناظره با علماي شيعه شکست خورد، اظهار ندامت کرد و در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر کسي که مرا وکيل امام غايب بداند!» پس از اين واقعه به اصفهان و سپس به قلعه ماکو تبعيد شد. در همين قلعه با مريدانش مکاتبه داشت و از اينکه مي شنيد آنان در کار تبليغ دعاوي او مي کوشند، به شوق افتاد و کتاب «بيان» را در همان قلعه نوشت. دولت محمدشاه قاجار براي آنکه پيوند او را با مريدانش قطع کند، در سال 1364ق وي را از قلعه ماکو به قلعه چهريق در نزديکي اروميه منتقل کرد. پس از چندي وي را به تبريز برده و در حضور چندتن از علما محاکمه کردند. علي محمد در آن مجلس آشکارا از مهدويّت خود سخن گفت و «بابيّت امام زمان» را - که پيش از آن ادعا کرده بود - به «بابيّت علم اللّه» تأويل کرد. در اين زمان ميرزا تقي خان اميرکبير - صدر اعظم ناصرالدين شاه - تصميم به قتل علي محمد و فرو نشاندن فتنه بابيه گرفت. براي اين کار از علما فتوا خواست. برخي علما به دليل دعاوي مختلف و متضاد او و رفتار جنون آميزش، شبهه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خودداري کردند. اما برخي ديگر وي را مردي دروغگو و رياست طلب شمردند و حکم به قتل او دادند. علي محمد همراه يکي از پيروانش در 27 شعبان 1266 در تبريز تيرباران شد.